یا رب چه تلخه طعم جدائی
فصل بهاره پس کی میایی
روز و شب من هر دوش یه رنگه
پوسیده دل از بی آشنایی
بهار ایران خیلی قشنگه
فرزند خوبم پس کی میایی
گلهای باغچه نزار بمیرند
بزار دوباره تو رو ببینند
نیست اعتباری به زندگیشون
تو دست تقدیر اونها اسیرند
روزی از ایران فقط سخن بود
ورد زبونت وطن وطن بود
یا رب چه تلخه طعم جدائی