من و زخم این زمستون که زده به من شبیخون
من و باغ آرزوهام که گلی نچیدم از اون
با تو بودن و نبودن مثل سیاه و سفیدن
با تو بودن و نبودن مثل بیم و امیدن
دوست دارم که دستهاتو داشته باشم
تا تموم خوبیهاتو داشته باشم
دوست دارم تو باشی و من زیر سایهات
همه صلح و صفاتو داشته باشم