متن آهنگ
به گرداگرد من يک پيله غم ، من از اين پيله بايستی رها شم
می خوام بشکافم اين قنداق تنگ رو ، که هم پرواز با پروانه باشم
که هم پرواز با پروانه باشم
توی آبی پاک آسمونها ، اگه جايی برای موندنم نيست
پس اين شوق پريدن از کجاهاست ، که فکر ديگری توی سرم نيست
که فکر ديگری توی سرم نيست
زمين کهنه اين بيمار خسته ، ديگه جايی برای موندنم نيست
برای پيکر فرسوده من ، پناهی غير از اين خسته تنم نيست
پناهی غير از آغوش خودم نيست
شهيد ننگ بازی ها نبودی ، اگه لبها و دلها يکصدا بود
اسير پيله سازی ها نبوديم ، اگه همبستگی تن پوش ما بود
از اين بيگانگی بايد حذر کرد ، که تنهايی بجز راه بلا نيست
برای فوج مرغای مهاجر ، ستيز و زندگی از هم جدا نيست
ستيز و زندگی از هم جدا نيست
زمين کهنه اين بيمار خسته ، مثل اينه که جای موندنم نيست
برای پيکر فرسوده من ، پناهی غير از اين خسته تنم نيست
پناهی غير از اين جان و تنم نيست
http://www.matne-taraneh.blogfa.com