آهنگ بروم سیاوش ناظری
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندمو تا ملک سلیمان بروم
بروم آی بروم....
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
به هوا داری آن سرو خرامان بروم
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
تا در میکده شادان وغزل خوان بروم
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
بروم آی بروم...