نیستی عکسای سوزونده تو قابن ، ماهیای قصه رو آبن
لحظه هام افتاده از تابن ، ساعت های کوکیم خوابن
خوابن انگار قرص شب خوردن ، انگاری بدجور کم اوردن
انگاری صدساله که مردن ، انگاری از یاد منو بردن
که دیگه با من ، کسی مثل قدیم نیست
کسی یاد توی دور از من و دل خستگیم نیست
کسی یاد تو و من که دیگه دور از همیم نیست
نمیدونی که هیچکس دیگه مثل قدیم نیست
کسی یاد توی دور از من و دل خستگیم نیست
کسی یاد تو و من که دیگه دور از همیم نیست
خواب من پر ، پروانه بی پر
گوش شب کر ، سرگیجه از سر
نبض رویام ، بعد تو پر
خواب تو پر ، گلخونه پر پر
چشم ما تر ، هر لحظه بدتر
راز خندم ، با گریه لو رفت