چراغ شام و سحرم، ضيا قلب و بصرم
شبيه جد و پدرم، علي علي اي پسرم
فراق تو مشكل من، غم تو داغ دل من
سكوت تو قاتل من، چگونه جان در ببرم
به هفت نوبت كه تو را، صدا زدم وا والدا
تو هم به يك يا ابتا، نشان شرار جگرم
حرير خون پيرهنت، غبار صحرا كفنت
فزوني زخم تنت، نميرود از نظرم
نمانده جاني به تنم، نه قوتي در بدنم
نه جوهري در سخنم، ببين چه آمد به سرم
♫♫♫
دانلود نوحه حسین فخری چراغ شام و سحرم
♫♫♫
تني كه اعضاي ورا، هزار قاتل ز جفا
ز يكدگر كرده جدا، چسان به خيمه ببرم
به خاطر خواهر خود، مبند چشمتر خود
بپوش زخم سر خود، كه عمه آمد ز حرم
لب خموشم بنگر، سكوت كردم كه مگر
به من تو يكبار دگر، پدر بگويي پسرم
به «ميثمت» كن نظري، بزن بسوزش شرري
كه من به چشم دگري، به نظم او مينگرم
beepmusic.org