شب آرزوها همین آرزومه
ببینم ضریح حسین روبرومه
دوست دارم آقا محال ندونی
خونه م هیاتها شده تو اوج جوونی
.: حسین غریبم حسین غریبم حسین غریبم :.
نگاهم دوباره به گنبد طلاته
شب جمعه زهرا توی کربلاته
میگه پیکرت رو رو خاک ها کشیدن
لب تشنه مادر سرت رو بریدن
حسین جان آقا جان آقا جان آقا