نمیشه دل به هرکس داد، نمیشه از نفس افتاد
پرنده با پره بسته، نمیشه از قفس آزاد
نمیشه شب به شب خوابی، فقط کابوس وحشت دید
نمیشه در سکوت خود ،صدای گریه رو نشنید
نمیشه غرقه در غم بود ، ولی از گریه رو گردوند
نمیشه تا ته آواز ، فقط از ترس فردا خوند
(گلوی سازه دلتنگی ، پر از فریاد خاموشه
دوبار سربده هق هق ،بزار دسته صدا روشه)(۲)
نمیشه دل به هرکس داد، نمیشه دل به هرکس بست
نمیشه رفت و راهی شد، رسید اما به یک بن بست ،
چه رسمه ناهماهنگی ،نمیشه رسمه تقدیره ،
نمیشه بود و عاشق بود ، واسه عاشق شدن دیره
نمیشه غرقه در غم بود ، ولی از گریه رو گردوند
نمیشه تا ته اواز ، فقط از ترس فردا خوند
(گلوی سازه دلتنگی ، پر از فریاده خاموشه
دوباره سربده هق هق ، بزار دسته صدا رو شه) (۲)